بسیار تنوع طلبم و اصولا در یک جا بند نمی شوم، اما با تغییر، مقداری مشکل دارم، هراس دارم، برایم سخت است که از گذشته ها دل بکنم، ولو اگر بدانم که این دل کندن از آن چه که دارم بِه است از آن که دارم. تنوع طلبی، گزینش لحظه ای چیزهای جدید است و تغییر، تدریجی و اثرگذار و اغلب به اجبار.

امسال، تا جایی که یادم میاد، سه بار اتاق عوض کردم و یک بار که در منزل دیگری ساکن شدم!، این را دوست داشتم و برایم از ماندن در یک اتاق و با یک دکوراسیون و یک حالت بهتر بود.

اما این بار قضیه فرق می کند، اتاق را به اجبار تخلیه می کنم برای برادر و خودم آواره ی خانه می شوم، و چه بد است آواره بودن... حتی یک خلوتی نداری که برای خودت فکر کنی یا بنویسی... ان شالله که با مقوله ی خوابگاه کنار بیایم!

تغییر مختصر قالب برای این بود که اندک مهارتی که در زندگی یاد گرفتم رو به دنیای فراموشی نسپارم! و مختصری نیز تنوع طلبی!