گاهی پیش میاد که آبجیم کاری داشته باشه و آناناس دایی، که احتمالا معرف حضورتون هست! رو به من بسپره، یا این که اخیرا یه جا عروسی رفتیم و مسئولیت بچه بین من و باباش تقسیم می شد!، نگهداری از یه بچه ی 1 سال و نیمه، خودش یه چالش بزرگه و البته شیرینی های خاص خودش رو هم داره.

مثلا وقتی به ظرف میوه اشاره میکنه و میگه لالا (آناناس ما هرگونه خوراکی رو به این نام میخونه)، باید اول تشخیص بدی که لالای مدنظر ایشون کدوم هست، اگه بچه بالای یک سال بود که حله ولی اگه زیر یک سال بود، باید در مورد این انتخاب با مامان و ایضا مامان بزرگ بچه هم مشورت بشه تا مبادا عدولی از جدول تغذیه صورت بگیره، بعد باید میوه ی انتخابی رو پوست کنیم و به قطعات متناسب با گلوی بچه برش بزنیم، این جاست که بچه حوصله اش سر رفته و به هرگونه اعمال ناشایست از قبیل سر و صدا کردن، برداشتن چاقو، گاززدن میوه ی پوست نشده و حتی فرار از سر میز روی میاره و باید ایشان را به آرامش دعوت کرده و در حین پوست کردن میوه، از ترفندهایی از قبیل آوازخوندن، داستان تعریف کردن و از همه مهم تر وعده های سَر خَرمن استفاده کنیم، حالا بعد از طی مراحل قبلی، میوه را به ایشان می خورانیم و هفت خان رو به سلامتی طی کردیم... اما...کمی بعد متوجه میشین که ای دل غافل، تو اون درگیری و وضع قاراشمیش، لباستون پر از خال خالی های آب میوه شده، مخصوصا اگه هلو بوده باشه!!!


+ بیشتر شبیه آموزش شد تا شرح حال!

+ این چندروز اینقد سایت سازمان سنجش رو باز کردم که امروز رئیس سازمان سنجش تماس گرفت گفت هرموقع نتایج آماده شد خودم شخصا تماس می گیرم و نتیجه رو بهت میگم، فقط جون هرکی دوس داری اینقد سرورهای ما رو اشغال نکن!!!  :دی