این کتاب رو شاید بسیاری خونده باشید ، اما به آن ها که نخواندند توصیه می کنم.
متن کتاب که باید عرض کنم بسیار بسیار زیباست و شما رو غرق خودش میکنه ، البته گاهی هم فهمش رو دشوار ، اگر میخواید سبک زندگی خودتون رو پیدا کنید ، به یک باور زیبا از زندگی برسید ، فعلا از خوندن کتاب های روانشناسی غربی دست بردارید ! ، نادر ابراهیمی به شما نصیحت نمیکنه و محدوده ی تنگ و تکراری برای زندگی قرار نمیده ، اما در قالب یک زندگی که نامش عاشقانه ی آرام هست ، شما رو از دغدغه های دنیا بیرون میبره و یاد میده که اصل زندگی چیه
جمله ای از کتاب که خیلی دوستش داشتم :
من تسلیم این گردباد کوبنده ی ضد زندگی که اسمش را «زندگی روزمره» گذاشته اند ، نخواهم شد.
و هم چنین تعدادی از جملات دل نشین عاشقانه ی آرام :
گوش کن ، باور کن ، دیگر معجزه یی در کار نیست ، زندگی را با چیزهای ساده پر باید کرد.
صبح زود ، عطر غریبی دارد ، عطری که در انتهای صبح زود تمام می شود و هرگز به مشام آن ها که تا به کمرکش ظهر می خوابند نمی رسد.
از وطن و مردم وطن می توان گریخت ، اما از چنگ گندیدگی روح خویشتن گریختن ممکن نیست.
دوام در مصرف کردن است و به کار بردن ، نه در مخفی داشتن و دفن کردن ، پیوسته پر و لب به لب داشتن ، فاسدشدن است. پرکردن ، خالی کردن و باز پرکردن زندگی ست.
با خاطره زیستن ، بریدن از حال است نه غنی کردن حال
پ.ن: برای اولین بار بود که حین خوندن کتابی ادبی ، یادداشت برداری کردم!